رمان دانشجوی شیطون بلا فصل دوم پارت 73

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

تازه
پرخواننده
نظرها

رمان استاد مغرور من
مهر ۲۰, ۱۳۹۷
رمان عروس استاد فصل دوم استاد مغرورمن
آذر ۶, ۱۳۹۷
رمان دانشجوی شیطون بلا
اسفند ۸, ۱۳۹۷
رمان معشوقه اجباری ارباب
مرداد ۲۱, ۱۳۹۷
رمان دانشجوی شیطون بلا پارت 1
اسفند ۸, ۱۳۹۷
رمان معشوقه‌ی فراری استاد
مرداد ۱۷, ۱۳۹۸
رمان حرارت تنت
شهریور ۳۰, ۱۳۹۷
رمان استاد خاص من پارت 1
بهمن ۱۲, ۱۳۹۷
رمان استاد خاص من
بهمن ۱۲, ۱۳۹۷
رمان عروس استاد پارت ۳۵
فروردین ۵, ۱۳۹۸

خواننده رمان
منم😕😕...
nor
سلام فایل کاملش تو سایت رمان وان هست...
هانا
مثل همیشه عالی. کاش پارتا طولانی تر بود یا حداقل جای حساسش پ...
delaram Arsham
سلام خسته نباشید این رمان رو چند وقتی هس پارت گذاری نشته یعن...
delaram Arsham
سلام خسته نباشید رمانتون عالی هس فقط دیر به دیر پارت میدین و...
Novel
سلام منم موافقم هم پارتا دیر به دیر پارت گذاری میشن هم پارت...
خواننده رمان
لااقل پارتا رو طولانیتر کنین حالا که فاصله پارت گذاری کمتر ن...
admin
پارت گذاری سه روز در میونه...
seta
چرا پارت جدید نمیزارین...
seta
پارت جدید کی میاد ناموصن؟:/...

رمان شکار ماهی پارت ۱ مهر ۳۰, ۱۴۰۳
♡: بسم الله الرحمن الرحیم شکار ماهی فاطمه برزه کار پارت اول …. _بکش پایین آقا، بکش پایین اون شیشه رو خفه مون کردی. با شنیدن صدای غرغرم راننده تاکسی بالاجبار شیشه ی ماشین را پایین می‌کشد و غرولند میکند: _تو این سگ سرما و شیرفلکه ی باز بارون ملت بخاری روشن میکنن آبجی. از […]
فاطمه
رمان قَراوُل پارت ۱۱ مهر ۳۰, ۱۴۰۳
سرش را به روی اعصاب ترین حالت ممکن بالا می اندازد – اسمت بهت نمیاد … حال نمی کنم … همون گربه خوبه! نگاهش از سر تا ناخون پایم را می گردد و من معذب سرعتم را بیشتر می کنم – نظرم رو کمر باریک بود … که اونم با این لباست دیگه نیستی نفسم […]
Sahel Mehrad
خلاصه رمان در پرتویِ ظلمت مهر ۳۰, ۱۴۰۳
نام رمان: پرتویِ ظلمت نویسنده: نرگس بانو ژانر رمان: اجتماعی- جنایی- علمی خلاصه رمان: سهراب ستوده! دکتری موفق و دارنده شرکت دانش بنیان و متخصص در ساخت تجهیزات پزشکی و اندک تخصص هایی در ساخت خودرو با ایده های نوین! داستان از جایی شروع میشه که ایران تو تحریم قرار می گیره و کشوری که […]
𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
رمان آزرم پارت ۸۴ مهر ۳۰, ۱۴۰۳
آرام: اینجا دیگر کجاست؟ … لوکیشن درون گوشی را بار دیگر چک می کنم … بله!درست همینجاست! … یک انبار مواد غذایی! برگردم؟ … از یک طرف می ترسم و حس ترس و دلشوره می گوید برگرد آرام … از طرف دیگر حس سرکشی در درونم فوران می کند که باید سر از کار سردار […]
Sahel Mehrad
رمان پسر خوب – پارت ۴۵ مهر ۳۰, ۱۴۰۳
پیش از آن شب در ذهن من آرمان پسر همین احمدآقا بود. هر چه هم دیگران بد می‌گفتند، من عادت نداشتم آدم‌ها را سیاه و سفید ببینم. او هم ته تهش داداش امیر و اهورا بود. فقط شاید کمی شیطان، کمی دچار مشکل… اما دیگر مطمئن نبودم. ناگهان گویی در یک جهان انیمه‌ای بودیم، با […]
وانیا
رمان آنام کارا پارت 51 مهر ۲۹, ۱۴۰۳
تو کل مسیر دیگه حرفی نزدیم. انگار آروان هم حال روحی خوبی نداشت. وارد محوطه ی عمارت که شدیم با بغض از ماشین پیاده شدم و به عمارت چشم دوختم. تمام خاطراتم با پاشا از جلوی چشمام رد شد. با صدای آروان به خودم اومدم _بریم داخل دلسا +بریم همه ی کارکنان با دیدنم جلو […]
الهه داستان
رمان پسر خوب – پارت ۴۴ مهر ۲۹, ۱۴۰۳
دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید. سر صبح خانم محبیان زنگ زد: «دیشب برادر اهورا با خانمش برگشتن ایران. امشب شام همه دور هم هستیم، تو هم بیا ترانه جان» ترانه جان تا خود غروب که بیایند دنبالش، داشت از استرس می‌مرد. هرچه در کمد بود ریختم بیرون: «حالا چی بپوشم؟» زنگ زدم به حنانه: […]
وانیا
رمان پسر خوب – پارت ۴۳ مهر ۲۸, ۱۴۰۳
شیر حمام زیر دستم غژ غژ صدا داد و وا شد. تا آب گرم شود، تکیه دادم به دیوار پشت سرم و ریزشش از روزنه‌های متعدد دوش را تماشا کردم… الهه داشت می‌آمد. خب؟ به درک. مثلا می‌خواست چه کار کند؟ خیال من که از اهورا راحت بود. رفتم زیر آب. کفِ سرم که خیس […]
وانیا
رمان سیب سرخ حوا «پارت13» مهر ۲۷, ۱۴۰۳
*راوی روزبه سریع و باعجله مادرش رو سوار ماشین کرد و به بیمارستان رسوند. حلما گیج و مبهوت کنار درخت های باغچه بزرگ خانه ی مقدم ها ایستاده بود و ناباور به روبه رویش نگاه می کرد. صحنه ای که می دید برایش قابل باور نبود. حلما به آقای مقدم بزرگ زنگ زد و تمام […]
Setareh Sh
رمان قَراوُل پارت ۱۰ مهر ۲۷, ۱۴۰۳
کمی نگاهم می کند و من سعی می کنم همه ی حرف هایم را در چشمانم بریزم بالاخره ابرو بالا می اندازد و فرش را از روی دوشم بر میدارد که کمرم تک تک کنان صاف می شود … صنم واقعا بلای جان شده است دیگر با یک دست فرش را مانند پر کاهی روی […]
Sahel Mehrad