رمان دیازپام نویسنده : فریده بانو ژانر : عاشقانه روبروی آینه ی کوچک توی تنها اتاق خونه ایستادم. موهای مشکی و نرمم رو کامل بافتم و لچکو روی پیشونیم بستم. مادر وارد اتاق شد. نگاهی به قد بلند و هیکل تقریباً درشتش انداختم. لباسهای بلند و پرچین بختیاریش …
Read More »رمان ویدیا
رمان ویدیا نویسنده : فریده بانو با صدای هلهله ی آدینه سر خدمتکار خونه عصبی از خواب پا شدم دستی به موهای *** بلندم کشیدم و با همون لبای خواب بلندم پا برهنه از اتاق بیرون اومدم از نرده های طبقه بالا آویزون شدم موهای بلندم روی هوا …
Read More »