رمان این مرد امشب میمیرد
-
این مرد امشب میمیرد پارت آخر
چه قدر دیر به هم رسیده بودیم، چه قدر دیر… حالا همان صداى جیر جیرک ها و پارس ناله…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 15
آنقدر رفتیم که هوا تاریک شد در راه برگشت مسیر را گم کردیم باران شدت گرفته بود زیر یک…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 14
با چاقوى میوه خورى به طناز حمله کرده بود مونا جیغ میزد خانم جان از حال رفته بود از…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 13
_ آروم باش مرد قلبت داره سینه ات رو میشکافه مرا به حالت رقص در آغوشش تاب آرامى داد…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 12
نمیدانست من خیلى وقت است مغز و احساسم پیر شده است … من از مردن و بدترین دردها هراس…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 11
حرف آذر را نیمه گزاشت انگشت اشاره اش را به علامت سکوتت جلوى بینى اش نگه داشت _هیییس ادامه…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 10
با چشم هاى گرد شده به سینه معین کوبیدم _ این چى داره میگه اخم کرد و گفت _…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 9
وقتى بیدار شدم متوجه شدم رویم پتوى نازکى انداخته است و خودش در آشپزخانه مشغول است از اینکه خانه…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 8
_ معین من کجاست من معینمو میخوام، معیییییییین بیشتر در آغوشش فشارم میدهد _ میاد به خدا میاد آروم…
بیشتر بخوانید » -
این مرد امشب میمیرد پارت 7
_ دیدم _ نه چون من یا صفرم یا صد بد شدنم بالطبع نرمال نیست و خیلیه _پس همیشه…
بیشتر بخوانید »