رمان پاورقی زندگی جلد یک
-
پارت 3 رمان پاورقی زندگی
یکی از کارگرها:سلام خانم سرش را تکان داد و گفت:سلام همراه من بیاید کارگرهای هتل پشت مریم به سمت سالنی…
بیشتر بخوانید » -
پارت 2 رمان پاورقی زندگی
-سلام فرخی:سلام،چرا اینقدردیر کردید؟ مریم به حالت خشک ورسمی خودش برگشت وگفت:ببخشید اقای فرخی مشکل پیش اومد نتونستم زود تر…
بیشتر بخوانید » -
پارت 1 رمان پاورقی زندگی
رمان پاورقی زندگی | پریبانو همدلی از همزبانی بهتر است(مولوی) فصل اول بار دیگردر اینه به خودش نگاهی انداخت با…
بیشتر بخوانید »