رمان طلا

رمان طلا پارت 132

0
(0)

 

 

 

لیوان آب‌قند اولین چیزی بود که از صبح تا حالا خوردم.

 

+ تهدیدت می‌کنه؟

 

بی‌حواس پرسیدم.

 

– کی؟

 

+ همین که دیروز اینجا الم‌شنگه به پا کرد

 

– نه

 

+ برو پیش پلیس دخترم منم میام شهادت میدم

 

-نه اونجوری نیست

 

+ازش میترسی؟ دوروزه دستگیرش می‌کنن

 

وای خدا این بحث داشت به کجا می‌رسید.

 

– نه مش صفر اون بنده خدا اصن کاری به من نداره… شما گفتی گوشی منو از اتاق برداشتی؟

 

از روی صندلی بلند شد و از کمد کیفم را بیرون آورد و به سمتم گرفت .

 

+اینم از کیفت ،گوشیتم تو کیفته

 

کیف را گرفتم و از جا بلند شدم.

 

– دستت درد نکنه مشتی هم واسه هم کیف

 

 

 

 

+ وظیفه اس… اما به یاد نره بهت چی گفتم هر وقت خواستی بری پیش پلیس ،روی منم حساب کن

 

-باشه ممنونم

 

بیرون آمدم سریع تلفن را از کیف بیرون کشیدم و شماره‌ی جواد را گرفتم با اولین بوق جواب داد.

 

+الو طلا خانوم؟معلومه شما کجایید؟

 

با شنیدن صدا و لحن طلبکارش آمپر چسباندم.

 

مهم نبود وسط خیابان ایستادم و مردم در رفت و آمد بودند صدایم را بالا بردم.

 

-من کجام؟ خودتون کدوم گوری هستین از صبح؟ داریوش کجاس چرا هرچی زنگ می‌زنم گوشیشو برنمی‌داره

 

+شما الان دقیقاً کجایی تا بیام دنبالتون

 

– جواب‌ منو بده میگم داریوش کجاست

 

+خواهشا بگین کجایین

 

-می‌گم داریوش کجاست

 

+ آقا رفتن مسافرت

 

– چی؟

 

نفسم بالا نمی‌آمد از شنیدن این حرف.

 

 

 

 

زانوهایم خالی کرد روی جدول کنار خیابون نشستم

 

+یه مسافرت کاری برای آقا پیش اومد مجبور شد بره

 

– یعنی چی مسافرت کاری؟

 

+ مسافرت کاری دیگه

 

-چرا تلفنشو جواب نمی‌ده

 

+ نمی‌دونم حتما نمی تونه

 

-کی رفته ؟

 

+امروز صبح… لطفاً بگین کجایین تا بیام دنبالتون آقا هزار بار تاکید کرده نزارم تنها جایی برین

 

بی رمق جوابش را دادم.

 

– جلوی درمونگام

 

رفته بود مسافرت؟!! مسافرت کاری…

 

مرا تنها گذاشته بود و بدون هیچ خبری رفته بود مسافرت .

 

حسی که در آن لحظه داشتم بی‌ارزشیِ مطلق بود.

 

ازمن سوءاستفاده کرده بود و بعد مرا نادیده گرفته بود داشتم دیوانه می‌شدم .

 

روی لبه های جدول تا زمانی که جواد برسد نشستم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا : 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نوشته های مشابه

‫10 دیدگاه ها

  1. سلام فاطی سپیدم تو رمان دونی
    چرا رمان وان و رمان دونی برام نمیاد
    همش مینویسه دسترسی ب این سایت امکان پذیر نیس
    مشکل از گوشی نیس چون با یه گوشی دیگه هم امتحان کردم
    نتم هم خوبه چون رمان من برام میاد و کلی سایت های دیگه..
    اها اینو یادم رفت ب بچه ها بگو رگ شون رو نزنن تا مشکلم حل بشه بیام یه وقت نرن از دوری من خودکشی کنن😂😐

      1. والا من همیشه خدا کش مرورگرم ماک پاک مثل کف دست کردم نمیشه..یادته میگفتم رمان دونی و رمان وان برام میاد ولی مد وان و رمان من برام نمیاد حالا برعکس شده😐

          1. اها باشه..هر کی خواست خودکشی کنه بزار بکنه ب جز نفس و نوا و امیرعلی و ساحل😂حاج علی ن اون یکی دختر کش😂
            از طرف من ب ندا بگو سپی گفت تا وقتی نی نی نیاری من نمیام😂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا