ماه: اسفند ۱۳۹۷
-
رمان سفر به دیار عشق پارت 17
خونه منتظر من نیست و مهمتر از همه هیچکس به اندازه ی ماندانا برای من قابل اعتماد نیست پیمان: اصلا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 16
داش تو رو خدا زود قضاوت نکن -سها تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت نکن سها: داداش ترنم دوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 15
ن سروش خیلی سخت میگذره… به نبودش خیلی وقته عادت کردم ولی به ناامیدی نه.. همیشه امید برگشتنش رو داشتم……
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 14
ه و به سرعت به طرف من میاد تا از کنارم رد بشه …جلوی راهش رو سد میکنم -کجا خانم؟……
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 13
ن: تو اول حقوق همین صبحونه رو بده -صبحونه که اشانتیون محسوب میشه… اگه همینجور به کارت ادامه بدی آیندت…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 12
با همه ی مقاومتی که میکنم یه قطره اشک از گوشه ی چشمم سرازیر میشه با همون بغض میگه: صفحه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 11
و تو بود نباید زود کوتاه میومدیم آهی میکشه طاهر: شاید فکری به ذهنم میرسه -طاهر میتونم یه بار اتاق…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 10
💔سفر به دیار عشق💔, [۲۳.۰۷.۱۶ ۲۳:۵۹] یگه از دست داد و فریادای من خلاص میشین با لبخند میگه: این حرفا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 9
من گذروندی و فقط یه سوال تو سرت میپیچه«چرا؟»…«چرا اینطور شد؟» ماندانا سرشو بالا میاره و با چشمای خیس از…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 8
-بعد از اون خونوادم من رو طرد کردن… سروش هم قید من رو زد… همه ی فامیل و همسایه و…
بیشتر بخوانید »