ماه: اسفند ۱۳۹۷
-
رمان سفر به دیار عشق پارت 27
زندگی کنم ترنم فقط اشک میریزه -وای خدا.. اینجوری اشک نریز ترنم.. من داغون میشم.. به خدا همش خواب بود……
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 26
بی ارزشه؟ -وقتی ترنم قرار نیست مادر بچم باشه کس دیگه ای هم مادر بچم نمیشه اشکان… من اگه بچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 25
نفسش رو پر حرص بیرون میده نذار بیشتر از این دلم برنجه نجاتم بده از این شکنجه سروش: ببین ترنم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 24
داره بی انصافی میکنه اما ترس از دست دادن ترنم بهش این اجازه رو نمیده که عقب بکشه -تقصیر خودته…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 23
ف میزنی برام جای سوال داره ترنم… برام واقعا جای سواله که چرا دست رد به سینه ام میزنی اشک…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 22
نریمان: دقیقا… راستی اون روز من میام دنبالتا… دلم خیلی برات تنگ شده… این روزا سرم خیلی شلوغه واسه همین…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 21
ت نداشتم.. تو برام همه چیز بودی و هستی ترنم… میفهمی چی میگم؟ تلخ میگم: شرمنده.. گیرایی من خیلی پایینه……
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 20
ترس آبروت آلاگل رو ول کردی میخوای من رو خوشبخت کنی… منی رو که هیچوقت یه حرف عاشقونه درست و…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 19
همونجور که لبخند رو لبشه بعد از مدتها با آرامش کامل به سمت ماشین میره اشکان: هیچ معلومه چه غلطی…
بیشتر بخوانید » -
رمان سفر به دیار عشق پارت 18
نه… دستاش از دور بازوهام شل میشه آب دهنش رو به زحمت قورت میده و میگه: مگه تو ترنم مهرپرور…
بیشتر بخوانید »